سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکه در راه خدا برادری کند، سود برَد و هرکه درراه دنیا برادری کند، بی بهره مانَد . [امام علی علیه السلام]

سازمانی -دولتی


«سید علیرضا حسینی عارف» در یادداشتی که برای «بازتاب» ارسال کرده، آورده است: آمده بودند تا امامشان را ببینند. از راهی دور و با مشقتی فراوان. خادم بیت پرسید: «بگویم چه کسانی آمده‌اند؟»
ـ بگو جمعی از شیعیانتان به زیارت آمده‌اند.
خادم رفت، و شاید پاسخی که آورد برای آنان ـ و شاید برای ما و همه کسانی که آن را شنیده‌اند ـ سنگین بود: «امام گفتند شما که شیعه ما نیستید!» ... و کمی طول کشید تا آنان فهمیدند که حداکثر می توانند خود را «محب اهل بیت» بدانند نه شیعه آنان.

معاویه، آب را که گرفت تصور کرد که جنگ را برده است. پس دستور داد که نگذارند قطره ای از آن به کام تشنه یاران علی برسد. اما در آن سو، فاتح خیبر شمشیر به دست داشت و خطبه‌ای آتشین بر لب. جنگ مغلوبه شد و آب به دست سپاه عراق افتاد. معاویه این بار اندیشید که جنگ را تمام و کمال باخته است؛ چرا که علی نخواهد گذاشت که لبان تشنه سپاهیانش با آب شریعه نمناک شود. عمرو عاص، اما، او را از خطایش آگاه ساخت: «آن علی که من می شناسم، کسی نیست که تو و لشگریانت را تشنه گذارد.»

علی می‌توانست مهار آب را بگیرد و اسب «قدرت» را بتازاند. اما مرام او این نبود که به قیمت پایمال کردن اخلاق و فتوت، قدرت دنیا را بگیرد؛ حتی اگر یک سوی آن قدرت، در هند و قفقاز باشد و سوی دیگر آن در مرزهای روم و اندلس.

اولین بار که صدق داستان اول را از عمق وجود فهمیدم، و فهمیدم که خودم و هزاران هزار مثل خودم که ادعای شیعه بودنمان بلند است و خود را «پیرو علی و آل علی» می دانیم، در واقع شیعه نیستیم، زمانی بود که دیدم، اخبار و عکسهای ازدواج شرعی و قانونی یک سیاستمدار ـ که هیچگاه با مواضع و افکارش موافق نبودم ـ وسیله ای برای استفاده سیاسی رقیب شده است و ...

در گیر و دار روزهای طولانی جنگ صفین، «ابن عباس» به دنبال فرمانده می گشت. عاقبت او را در گوشه ای از خیمه گاه پیدا کرد در حالی که وصله‌ای بر وصله‌های پر شمار کفش کهنه اش اضافه می‌کرد. وقتی ابن عباس با التهاب از حکومت و سیاست گفت تا شاید فرمانده را به تلاشی مضاعف برای دستیابی به قدرت ترغیب کند، علی سرش را بلند کرد، کفش کهنه اش را نشان او داد و پرسید: «به نظر تو این کفش چند می‌ارزد؟»
ـ هیچ!
و فرمانده برای ابن عباس روشن کرد قدرتی که برخی اینقدر حرص و جوشش را می خورند، از آن کفش پر پینه هم بی ارزش تر است؛ مگر آنکه ...

****

و پارسال، درگیر و دار انتخاب نهم، جایی که رقبا، با تخریب و توهین و هزار راست و دروغ از خجالت یکدیگر در می آمدند، فهمیدم که یا ماهیت «قدرت» دگرگون شده و ارزش پیدا کرده است ـ که می دانیم این قدرت، در مقایسه با آن قدرت، چه به کمیت و چه از لحاظ کیفیت ، چیزی به حساب نمی آید ـ و یا حاضران در صحنه رقابت، علیرغم شیعه بودن، حداکثر محب اهل بیتند... و اینگونه بود که «علی» در چشمانم بزرگ‌تر و بزرگ‌تر شد.  

****

آمده بود، نگران و هراسان. شرم مانعش می‌شد که حرفش را بزند. و از دیگر سو، ترس از عذاب آن جهانی ، امانش را بریده بود. عاقبت دل به دریا زد و مهر از رازش برگشود: «گناهی بزرگ کرده‌ام. پاکم کن.» و امام می دانست که پاک کردن او آسان نیست.

ـ برو، شاید اشتباه کرده‌ای.
و رفت، اما ندامت خواب از چشمانش ربوده بود. فردا، دوباره آمد و تقاضای دیروز را تکرار کرد، و جواب دیروز را شنید. هر چه باشد علی، خلیفه خدا است... و خلیفه باید صفات خلیفه گذار را داشته باشد. و یکی از این صفات «پرده پوشی» است.
و این پرده پوشی تا روز سوم هم ادامه یافت؛ روزی که جوان پشیمان دوباره باز آمد، با چشمانی سرخ از بی خوابی، و وجدانی در غلیان و جوشش از بیم و نگرانی.  

****

و تو خود برای قضاوت کافی هستی... کدامین ما شیعه‌ایم؟ و کدامیک از ما بر تعریف و تماشای فحشایی که نقل ناخوانده محافل و شیرینی شیطانی مجالسمان بود چشم بستیم؟
کدامینِ ما شیعه‌ایم؟ و کدامیک از ما از آنچه که به جوانی مسلمان نسبت داده شده بود «پرده پوشی» کردیم؟
و تو خود قضاوت کن... آیا ما شیعه‌ایم و پیرو علی و آل علی؟
نه! ما حداکثر می‌توانیم خود را «محب» اهل بیت بدانیم!.. شیعه بودن سخت است برادر...




مجید رجبی ::: چهارشنبه 85/9/8::: ساعت 3:12 عصر

سجاد تقوی


۱۶ آبان ۱۳۸۵ - بعد از ظهر ۱۶:۳۳ تعداد بازدید: 26728 کد خبر: ۵۲۵۸۴

sajadetaghavi@yahoo.com
«هر بار که خبر درگیری جریان‌های سیاسی شما را می‌شنوم، به شدت متأسف شده به گریه می‌افتیم».
«شما قدر نعماتی را که دارید، نمی‌دانید»؛ این جملات، بخشی از سخنان حجت‌الاسلام سیدحسن نصرالله، دبیر کل حزب‌الله لبنان است که چندی پیش در دیدار یکی از مسئولان ارشد ایران مطرح کرد.

احتمالا برخی خوانندگان محترم نیز با سخنانی از این قبیل، که حاکی از نگرانی علاقه‌مندان جمهوری اسلامی ایران از وضعیت روابط نیروهای انقلاب در سراسر دنیاست، روبه‌رو شده‌اند.
در این باره، نکاتی به نظر می‌رسد که اجمالا مطرح می‌شود:

1ـ پیگیری و دنبال کردن تحولات سیاسی داخلی ایران، به گونه‌ای که در جریان جزییات نزاع‌ها و برخوردهای گروه‌ها و جناح‌های سیاسی هم قرار داشته باشند، نشان از میزان علاقه و دلبستگی حامیان جمهوری اسلامی به حکومت ایران در جهان دارد. در مقابل این حسن نظر، ما چه کرده‌ایم؟

2ـ واقعیت آن است که پیروزی حزب‌الله لبنان بر اسرائیل در جنگ 33 روزه، از نقاط عطف تاریخ سیاسی منطقه است؛ امری که آیت‌الله خامنه‌ای، آن را مهم‌ترین رخداد منطقه پس از پیروزی انقلاب اسلامی خواندند. این در حالی است که به واقع، می‌توان حزب‌الله لبنان را از مهم‌ترین مصداق صدور انقلاب اسلامی ایران در جهان دانست و علاوه بر این موضوع، هم‌اکنون رویدادهای گوناگون،‌ از عراق گرفته تا بخش‌های دیگر منطقه، اوضاع و شرایط مناسبی را برای جمهوری اسلامی و مردم ایران فراهم کرده است.
اما آنچه هم‌اکنون می‌تواند به عنوان نقطه تهدید کشور مورد توجه قرار گیرد، آسیب‌های درونی است که منشأ آن، چیزی جز باندبازی و گروه‌گرایی نیست.

3ـ اگر این‌گونه منازعات برای ناظران دلسوز خارجی تا این اندازه ناراحت‌کننده و ناگوار است، پس وفاداران و معتقدان به نظام در داخل که از گرایش‌های سیاسی و جناحی فارغ هستند، چه اوضاع و احوالی دارند؟ چگونه باید این درگیری‌های بی‌پایان را نظاره‌گر باشند و تحمل کنند؟ آیا اساسا توجهی به این نکته شده است که در صورت دلزدگی هواداران و سینه‌چاکان انقلاب از دعواهای مخرب جناحی، تاوان دلسرد شدن و ناامیدی آنان از رسیدن به آرمان‌های انقلاب را کدام جریان خواهد پرداخت؟ در این میان، تفاوتی بین دوستداران داخلی و خارجی وجود ندارد (موارد بسیاری از این ناامیدی را می‌توان برای مصداق ارایه کرد).

نیم‌نگاهی به وضعیت کنونی جامعه در آستانه دو انتخابات شورای شهر و مجلس خبرگان بیشتر می‌تواند موضوع را ملموس کند. اکنون چه از جریان به اصطلاح راست یا اصولگرا و چه در جناح چپ یا اصلاح‌طلب، بحث و لفاظی شدیدی درباره نحوه ارایه لیست حضور در انتخابات جریان دارد، به گونه‌ای که بعید به نظر می‌رسد توافق یکپارچه‌ای در هر یک از این دو جناح به دست آید و البته این اوضاع پدیده جدیدی است، چراکه در طول سال‌های پس از انقلاب، کمتر شاهد این‌گونه تشتت و تفرق در بین احزاب هر دو جناح بوده‌ایم و معمولا در یکی از طرفین، انتخابات وحدت نسبتا کاملی برقرار بوده است.
اصولگرایان که بی‌شک موفقیتشان در چند انتخابات اخیر، به ویژه شورای شهر دوم و مجلس هفتم، ناشی از اتفاق و اتحادشان در روزهای انتخابات بوده، امروز چندان از هم فاصله گرفته و در برابر هم صف‌آرایی کرده‌اند که ارایه فهرستی مشترک از سوی آنان، بیشتر به رویا شبیه است.

قصد نداریم در این یادداشت، بیش از این به بررسی اوضاع جریان‌های سیاسی در آستانه انتخابات بپردازیم، هرچند رخدادها در چند ماه اخیر، صفحه جدیدی از منازعات سیاسی جناح‌ها را به تصویر کشیده که پیش از این، کمتر سابقه داشته است و جای بحث و بررسی بسیار دارد.

4ـ امروز دوستان ایران در خارج از مرزها می‌پرسند، اگر هدف خدمت است، چرا تلاش نمی‌کنید مسئولیت کنونی خود را بهتر انجام دهید و مدام به فکر تغییر مسئولیت خود هستید؟ رهبری در آغاز سال فرمودند: «هرکسی یک گام به جلو بردارد». با این حال، گویا برخی در حال دویدن هستند، اما به کدام سو؟ مطمئنا حرکت آنان رو به جلو و پیشرفت نیست. بزرگان جناح‌های ما توجه کرده‌اند که در کشورهای غربی، هیچ‌گاه منازعات جناح‌ها، به تخریب اصول اساسی حکومت و ضربه زدن به منافع اصلی جامعه منجر نمی‌شود؟ (مثلا در جریان حملات 11 سپتامبر رخدادها، بهترین زمینه را برای دمکرات‌ها فراهم کرده بود تا به دولت جمهوریخواه آمریکا حمله کرده و پایگاه اجتماعی آن را به شدت تخریب کنند، لکن به دلیل منافع کلان کشور از این شیوه خودداری کردند).
به نظر می‌رسد خط قرمزهای دوستان عوض شده است و از اصول و مبانی انقلاب و اعتقاد به امام و رهبری به حضور فلان شخص در لیست و نبودن بهمان شخص در یک مسئولیت خاص رسیده است.
برادران انقلابی را چه شده است؟!

شاید نگرانی و اشک ریختن سیدحسن، این باشد که نکند برادران حزب‌اللهی او هم، آن هنگام که پایه‌های قدرت و حکومتشان به حول و قوه الهی استوارتر شد، به این‌گونه آفاتی دچار شوند!
و شاید تأسف او از عملکرد اشخاص و جریان‌هایی باشد که رهبری در خفا و آشکار مجبور می‌شوند در مورد بسیاری امور ساده و بدیهی به آنان امر و نهی کنند و بعد هم، «آنچه البته به جایی نرسد، فریاد است»!

****

بیراهه نیست اگر ادعا کنیم تا آن زمان که در جناح‌های داخل کشورمان نزاع‌های شدید سیاسی، تخریب‌های سازمان یافته و بعضا برخوردهای فیزیکی وجود دارد و در آستانه هر انتخابات جناح‌ها (و به تازگی که درگیری‌های داخل جناحی، بیش از نزاع‌های بین‌جناحی شده است) بر سر گوشت قربانی انقلاب، به جان هم می‌افتند، درخواست برقراری وحدت و اتفاق نظر در جریان‌‌های گوناگون اسلامی در دیگر دول، خاصه در میان شیعیان عراق، که در طرفین آن جوانان احساسی کم‌تجربه (نه به مانند سیاسیون روزگار دیده ما) قرار دارند، اقدامی چندان منطقی و پذیرفتنی نیست که «کل اگر طبیب بودی سر خود دوا بکردی»!

****

نگارنده به هیچ وجه اعتقادی به جامعه تک‌صدایی، وجود یک حزب فراگیر و یا جریان کشورشمول ندارد، لکن اختلاف‌نظر و عقیده، که همواره مورد تأکید و تأیید رهبر انقلاب بوده و امری سازنده و تحول‌ آفرین است، متفاوت از تخریب، توهین، سنگ‌اندازی و بسیاری زشتی‌ها و پلشتی‌های دیگر است که متأسفانه، به صورت روزمره در جریان‌های سیاسی و صاحبان قدرت دیده می‌شود. در این‌باره سخن بسیار است و مجال اندک.

****

خوب و پسندیده است بزرگان گروه‌های سیاسی، آن هنگام که چشم خود را بر همه واقعیت‌‌ها می‌بندند و به سوی منافعشان می‌تازند، اندکی بیندیشند که «شما قدر نعمت‌هایی را که دارید، به درستی نمی‌دانید» یعنی چه؟ که خدا با هیچ قومی عهد و پیمان نبسته است.





مجید رجبی ::: دوشنبه 85/8/22::: ساعت 6:7 عصر

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 0


بازدید دیروز: 0


کل بازدید :2461
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<